۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

به مناسبت 16 بهمن و تجمع آزادیخواهانه مقابل زندان اوین - فرو ریختن باستیل ، آغاز انقلاب فرانسه بود

دویست و بیست سال میگذرد از فتح قلعه و زندانی مخوف که به نماد استبداد اروپا معروف بود .

در اين زندان افرادي محبوس بودند كه نوشته‌‌های آنان موجبات نارضايتي دربار را فراهم آورده و عليه آنان از سوي دربار اعلام جرم شده بود و از اين رو زندانيان نمي‌توانستند درخواست تجديد نظر در حكم خود را کنند. در نتيجه اين زندان سمبل حكومت مطلقه در فرانسه تلقي مي‌شد.

در وحله اول حمله مردم به باستيل، دولوناي فرمانده زندان براي اجتناب از خونريزي در ميان دو طرف، دروازه‌هاي زندان را بر مهاجمين گشود، اما پس از مدت كوتاهي به دليل عدم درك متقابل، نبرد از سر گرفته شد. بر اثر نبرد زندان باستيل تنها يك نفر از مدافعان زندان و 98 نفر از مردم كشته شدند. اما پس از فتح باستيل، دولوناي فرمانده زندان و 7 نفر ديگر از مدافعان كشته شدند.

گفته مي‌شود به هنگام حمله مردم به باستيل هفت زنداني سياسي در آن زندان محبوس بودند. ژاك دفلسس شهردار پاريس نيز از جمله كشته شدگان حوادث خشونت بار 14 ژوئيه بود.

مدت زمان كوتاهي پس از فتح زندان باستيل، فئوداليسم (نظام ارباب رعيتي) در روز 4 اوت 1789 ملغي اعلام شد و در 26 اوت اعلاميه حقوق بشر و شهروند فرانسه به تصويب رسيد.
نمیدانم چرا وقتی خبر تجمع امشب 16 بهمن را در مقابل اوین شنیدم ، یاد انقلاب فرانسه افتادم و فتح زندان باستیل و بعد ها دکتر گیوتین و لویی شانزدهم . شاید زندان اوین تداعی تاریخی باستیل را در ذهن متبادر میکند و شاید انقلاب فرانسه ، بدون رهبری منسجم و مشخص ، نزدیکی هایی با جنبش سبز ایران داشته باشد .
بدون شک هدف از نگارش این سطور ، تشویق به فتح اوین نیست و استراتژی مبارزات بدون خشونت ، این روشهای به شدت رادیکال را بر نمیتابد اما ، دری آبی رنگ و سردری که عنوان بازداشتگاه را یدک میکشد و پشت آن محوطه ای سر سبز و بعد ساختمانهایی بتنی و در هر کدام ، بندها و سلولهایی که جمعی از بهترینها را در خود جای داده است ، دلم را میبرد تا آنسوی دیوارهای اوین .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر